علی رغم پژوهش های گسترده ای که طی چندین دهه ی اخیر در زمینه ی فرهنگ های پیش از تاریخی مرکز فلات ایران صورت گرفته، باید اذعان نمود که غیر از چند مورد خاص، پژوهش منسجمی در زمینه مطالعات باستان شناسی هزاره چهارم در حوضه ی پبش از تاریخ شمال مرکز فلات ایران انجام نشده و از همین رو با وجود تلاش های صورت گرفته، باستان شناسی این منطقه همچنان از فقدان یک گاهنگاری منسجم، جامع و مستند رنج می برد. مسائلی همچون چگونگی فرایند انتقال از مرحله ی روستانشینی میانی (سیلک II) به مرحله ی روستانشینی جدید (سیلک III) و مسئله ی سفال آلویی (؟)، توالی فرهنگی مرحله ی روستانشینی جدید و مسئله ی سیلک III5 و سفال خاکستری، چرائی تحولات پایانی روستانشینی جدید (سیلک III7) و نیز نحوه ی انتقال به دوره ی آغاز شهرنشینی (سیلک IV) سوالاتی هستند که پاسخگوئی به آنها نیازمند فعالیت های گسترده، منسجم و هدفمندتری می باشد.
از نمونه فعالیت های دامنه داری که اخیراً در پی رفع این مشکل برآمده می توان به بررسی دشتهای قزوین و ری و همچنین کاوش در محوطه هایی چون چشمه علی، پردیس و قبرستان (دکتر فاضلی نشلی) که به مطالعه چگونگی توسعه تخصص گرایی و پیدایش جوامع پیچیده در طی اواخر هزاره ی پنجم و اوائل هزاره ی چهارم ق.م پرداخته و همچنین کاوش های مستمری که در تپه های سفالین و شغالی پیشوا (دکتر مرتضی حصاری و دکتر روح اله یوسفی) صورت گرفته و به نتایج در خور توجهی پیرامون چگونگی توسعه ی پیچیدگی جوامع اواخر هزاره چهارم دست یافته اشاره کرد.
از همین رو و با توجه به قابلیت های بالقوه ی محوطه ی باستانی میمنت آباد (میمون آباد) در زمینه ی تحولات پایانی دوره ی روستانشینی جدید و نحوه ی انتقال به دوره ی آغاز شهرنشینی و مشخصاً مسئله ی انتشار اروک (تأیید یا تکذیب و چگونگی فرایند آن) پروژه ی تحقیقاتی حاضر تعریف و پس از تأیید و تصویب با توجه به هدف گذاری های صورت گرفته با تمام توان اجرائی گردید.